یقین درم اثر امشو به های های مو نیست
که یار مسته و گوشش به گریه های مو نیست
خداخدا چه ثمر ای موذنا کامشو
خداخدای شمایه خداخدای مو نیست
نمود خونمه پامال و خونبهامه نداد
زدم چو بردمنش دست گفت پای مو نیست
بریز خونمه با دست نازنین خودت
چره که بهتر از ایی هیچه خونبهای مو نیست
بهار اگر امشو صدبار بمیرم از غم دوست
به جرم عشق و محبت هنوز جزای مو نیست
___________________________
وقتی عاشق شوی راز دلتو گفته نتونی چقده سخته خدایا
روز نوروز بچینی گل سرخ بر سر راه نگاش فرش کنی
دلبرت بیاد بپرس کار کیست ؟
تو براش گفته نتونی چقده سخته خدایا
دلبرت خنده کنه با دگران تو بسوزیو براش گریه کنی
دلبرت بیاد بپرسه که چرا ؟
تو براش گفته نتونی چقده سخته خدایا
دلبرت سفر کنه تنها شوی مثل ماهی ها از اب جدا شوی
به کسی مجنون شوی تباه شوی
تو به کس گفته نتونی چقده سخته خدایا
وقتی عاشق شوی راز دلت رو گفته نتونی چقده سخته خدایا
تو به کس گفته نتونی چقده سخته خدایا
قبلا درباره آهن و ضرورت هایی که برای خلق حروف ایجاد می کند و درباره آهنگرهایی که با دستخط خود خلق اثر می کنند، چیزهایی در اینجا و اینجا و اینجا نوشته ام. لذا بیشتر توضیح نمی دهم.
آنچه در این یادداشت خواهید دید، سردر مساجدی ست که با آنها در شهر های مختلف ملاقات کرده ام و از حیث زیبایی و فرم حروف منحصر به فرد بوده اند.
اولین نمونه، سر در مسجد خمسه طیبه در ابتدای خیابان سیاه آب مشهد است:
وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ /بقره 43
و نمونه بعد مسجدی است که آن را در بازار کاشان دیده ام:
إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ/ توبه 18
و این هم سر در مسجدی در نزدیکی امامزاده پیر داوود قمصر:
و نهایتا مسجدی در تربت حیدریه:
إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ ...!
اینکه فقط این قسمت آیه دربالای مسجد نوشته شده برایم تعجب آور بود!
نمونه های زیادی ازین مساجد در آرشیو من موجود است، که بناست در یادداشت هایی جداگانه به حضور تقدیم کنم.